داستان موفقیت رزانا

معلم درس شیمی سال اول دبیرستان بود. عینکی با قاب گرد روی صورتش بود و نگاههای متفکر و مرموزی داشت. چهره اش شبیه انیشتین به نظر میرسید. شاید آن روز که وارد کلاس ما شد، حدس نمی زدیم بتواند آینده مان را فقط با یک پرسش تغییر دهد.

معلم پرسید: بچه ها همه ما عزیزانی را از دست داده ایم. اگر از شما بپرسم می توانستید ۶۰ دقیقه ” زمان” بخرید تا عزیزتان بیشتر زنده بماند، آیا این “زمان” را می خریدید؟ تنها کسی که با صدایی بغض آلود از آخر کلاس فریاد زد: بله بله ؛ کسی بود که دو هفته پیش مادرش را از دست داده بود

معلم ادامه داد: بله, ما تصمیم می گیریم چگونه ادامه بدهيم. می توانیم به آلوده کردن آبها ادامه بدهیم. در طبیعت زباله بريزيم. جانداران را به مرگ محکوم کنیم. به افزایش انتشار ذرات آلاینده در هوا توجهی نکنیم. پلاستیک تولید کنیم و آنها را در طبیعت رها کنیم. سبب افزایش گرمایش زمین و آب شدن یخچالهای طبیعی شویم.

سپس گفت: شیمی همان راهیست که به شما کمک می کند تعامل بهتری با طبیعت داشته باشید. همان راهیست که می توانید برای ساعت شنی عمر عزیزانتان و البته همه جانداران کره زمین، “زمان” بیشتری بخرید.

قصه “رزانا” از همان زمان شروع شد که انتخاب کردم یک ساعت به عمر همه جانداران کره زمین اضافه کنم. در سالهای تکمیلی تحصیلاتم با دوستانی آشنا شدم . آنها هم به دنبال راهی بودند. پس با هم در مسیری پر تلاش و با آزمایش و تحقیقات بسیار قدم گذاشتیم و موفق شدیم محصولاتی کاملا گیاهی تولید کنیم.

این محصولات با تعهدمان به هم زیستی مسالمت آمیز با زیست محیطمان کره ی زمین، تطابق کامل دارد و می‌تواند به ما برای ورود به یک زنجیره انسانی که حافظ منافع طبیعت است،یاری رساند. ما می دانیم فقط در یک زنجیره انسانی به پهنای کره زمین است که می‌توان دوباره به طبیعت دست دوستی داد؛ به همین دلیل است که انتخاب کردیم یکی از حلقه های این زنجیر باشیم.

فهرست